زنان ما نیاز دارند دریابند چگونه باید پیوندى بین عبادت و لذت ایجاد کرد و چگونه در عین حضور اجتماعى باید به پوشش و عفاف خود عنایت داشت و چگونه میتوان در جو زمانى نامناسب هدف و هویت خود را فراموش نکرد. بحثها باید در این حدود دور زند.
جامعه زنان ما باید دریابند که ارزش تلاش مبارزاتى فاطمه (س) کمتر از ارزش صلح حسن (ع) و کم بهاتر از قیام حسین (ع) نیست و اگر تصویرى در اذهان خلاف چنین باور است بدان خاطر است که هنوز ما در فاطمهشناسى ضعیفیم و هنوز ما را توان ارزیابى و تحلیل و مقایسه و بررسى ریشههاى و عوامل پدید آوردنده یک نهضت و حرکت نیست.
برنامهریزىها به گونهاى بوده است که در آن حذف نام فاطمه (س) از صحنههاى علم و عمل مطرح و مورد نظر بوده است. در دانشکدههاى معارف و الهیات جهان و در محافلى که از خدمت ناچیز زن در عرصه جهان یاد مىشود ازفاطمه (س) دختر پیامبر اسم و خبرى نیست و اگر هم باشد بگونهاى مبهم و مسخ شده است.
ما امروز با دنیایى مواجهیم که از جرقه زنان غربى نور افکنهایى ساختهاند و از زنى بنام ژاندارک، بتى پدید آوردهاند وکوشیدند با حماسه سازىها و شور آفرینىها، نام ویاد آن رازنده داشته و محبت آنها را در دلها بیفکنند - در قبال چنین وضعى در دنیاى اسلام چه خبر است؟ ازفاطمه (س) چه سخنى در میان است؟ از زینب و کلثوم و سکینه چه حرف و بحث و مطلبى؟
در این گناه نارسائى جوامع اسلامى تا چه حد شرکت دارند؟ سهم آنها در این کوتاهى و نارسائى به چه میزان است؟ آیا دستگاه تبلیغاتى و وسایل ارتباط جمعى آنها را در این جنبه گناهى نیست؟ آیا آنها بوظیفه اسلامى خود در این زمینه عمل کردهاند؟
کوتاهىهاى آنان در این زمینه بگونهاى است که گوئى آنان دستگاه ارتباط جمعى و وسایل رادیو تلویزیون خود با شرط همگامى با شیوه غرب از آنان خریدارى کردهاند. و شاید به همین نظر است که در آنان جرأتى و همتى براى معرفى زنان نمونه بچشم نمىخورد و یا باید گفت افکار مسئولان و گروندگان آنها در حدى نیست که براى چنین اقداماتى ارزش قائل باشند و یا در سطحى نیستند که از حیات فاطمه (س) و ابعاد زندگى او سردرآورده باشند.
سیده زنان بودن فاطمه (س) و جنبه الگوئى او مورد قبول همه فرق مسلمین است، تنها مورد بحث شیعیان نیست، حال باید پرسید با چنین زمینه و اعتقادى درباره معرفى فاطمه (س) چه کردهاند؟ چه بررسى و تحلیلى؟ چه ارائه تصویرى از او؟ و کدام شیوه براى جا انداختن او بعنوان یک الگو و مدل؟ در دنیائى که غرب مىکوشد هنر پیشهاى معروف الحال را مدل و الگو معرفى کند و با سخن گفتن از وقار و حیاء و زیبائى و راه و مشیش دلها را واله و حیران او بسازد از فاطمه (س) چه خبر؟ براى استقرار محبتش در دلها چه برنامهریزىهائى شد؟
راه فاطمه (س) تنها راه دیروز نبوده و نیست که راه امروز است و هر روز. و تنها راه. شریعت خاص و آئینى ویژه نیست که راه فطرت است و بدین سان در همه جاى جهان قابل اجرا و عملى است. اگر ما راه فاطمه (س) را راه اسلام مىخوانیم بدان خاطر است که در باور ما اسلام، آئین فطرت است. تعالیم آن بازمینههاى فطرى سازگارى است و فاطمه (س) آنچه را که دارد از عطایاى الهى است که در سایه تطابق خود با اندیشههاى اسلامى آن را بدست آورده است .
فاطمه (س) را باید همیشه به یاد داشت و یاد او باید یاد عشق در ایمان باشد و یاد عاطفه و احساس توام با تعقل او در خور یاد کردن و ذکر است بدان خاطر که تصویر آزادگى او به ما درس آزادى مىدهد، خاطره حق طلبیش به ما درس وظیفه و جرأت و شهامت مىدهد و یا مبارزهاش در ما روح مبارزات حقطلبانه را احیاء مىکند.
ما با یاد فاطمه (س) و موضعگیریهایش باید این درس را داشته باشیم که به موضعگیرى اندیشه در شرایط گوناگون و متفاوت زندگى دست یابیم و در هر مساله و مشکل از خود سوال کنیم اگر فاطمه (س) با این مشکل مواجه مىشد چه مىکرد؟ و هم با مطالعه تاریخ زندگیش از او و از راه و روش او الهام مىگیریم و طریق خود را روشن و هموار کرده و به پیش رویم .
او ولى خدا بود داراى ایمان و عصمت، على (ع) او را از دو رکن جهان اسلام معرفى کرد که رکن اول آن شخص پیامبر بود. و آن روز که فاطمه (س) از دنیا رفت على (ع) با تأثر و اندوه فرموده بود این همان رکن دومى بود که از دست رفت (هذا رکن الاخر) و چنانچه در فاطمه (س) پیامبر فرموده بود هذا احدالرکنین و آدمى براى استوارى نیایش ناگزیر به ستون و رکنى دارد. هر قدر آن رکن مهمتر و سنگینتر، استحکام بنا و اعتماد ما بدان بیشتر و زیادتر است و این خود نیز اسوه آموزى و الگو پذیرى است که آیات قرآن و روایات ما را بدان توصیه مىکنند.
فاطمه (س) به زنان ما درس مىدهد درس زندگى، درس جهاد و مبارزه، درس مرزدارى ایدئولوژى و درس حضور اجتماعى در عین رعایت موازین شرعى و او آموزگار مسلم راهى است که بشریت از ابتداى پیدایش خود تا امروز خواستار و متوقع شناخت آن راه و طى طریق در آن مسیره بوده است .
او با عمل درس داد، درس تولا و تبرا، درس همرزمى با همسر در تعقیب هدف مشترک درس صفا و اخلاص در کارها، درس انجام وظیفه هدایت براى زنان، درس کمک کارى براى مردم، درس زیر بازوگیرى، درس بیان حق، درس از خود گذشتگى و ایثار، درس ثبات قدم در برابر متجاوزان و غاصبان، درس حجاب و پوشش، درس پرچم افرازى و گاهى پرچم ساختن مظلومیت حتى جنازه و قبر خود براى هشیار کردن . - او دخترى براى پدر است در احترامپدر، رعایت حال او، دفاع از او مهرورزى به پدر، رعایت شئوناو . - او همسرى است براى شوهر همشأن او، کفو او، دوستى با شوهر، همرزمى با او، همگامى با او. - او مادرى است براى فرزندان، مادرى متعهد، درسآموز، مهربان، صمیم و همراه، القاء کننده ایمان و اخلاق. - او عضوى است براى جامعه، خود اهل احسان وخیر، اهل هدایت و ارشاد تمام کننده حجت. - و او الگوى مکتب محمد (ص) است .
مأخذ
|