واژه «عید» در اصل از فعل عاد (عود) یعود است و براى آن معانى مختلفى گفته اند: از جمله «خوى گرفته»، «روزفراهم آمدن قوم» و «هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلتمند یا حادثه بزرگى باشد.» گویند از آن رو به این نام خوانده شده است که هر سال شادى نوینى باز آرد.
برخى برآن هستند که اصل واژه «عید» از «عادت» است. زیرا آنان (قوم) و فامیل و خانواده ها برگرد آمدن دورهم در آن روز عادت کردهاند.
در لغتنامه تاج العروس درباره عید آورده است: عید در نزد عرب، زمانى است که در آن شادیها و یا اندوه ها، باز مى گردد و تکرار مى شود.
و در فرهنگ معین در این باره آمده است: عید، روز مبارکى است که در آن مردم جشن مى گیرند و شادى مى کنند و در این روز به همدیگر عیدى مى دهند از قبیل هدیه، پول، خلعت.
واژه عید در قرآن واژه عید در قرآن فقط یک بار آمده است. (اللهم انزل علینا مائده من السمإ تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک)؛ خدایا! نازل کن براى ما مائدهاى از آسمان که براى اولین و آخرین از ما عید باشد و نشانهاى از تو.
در تفسیر این آیه آمده است: عید در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است. به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى برطرف مى شود و بازگشت به پیروزیها و راحتى هاى نخستین مى کنند، عید گفته مى شود. و در اعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى گردد و آلودگى ها که برخلاف فطرت است از میان مى رود «عید» گفته شده است و از آنجا که روز نزول مائده، روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است؛ حضرت مسیح(ع) آن را «عید» نامیده است.
عید از منظر حضرت على(ع) عید از نظر على(ع) این است که: هر روزى که در آن روز، معصیت خدا نشود و گناهى انجام نگیرد، آن روز را عید خوانده است. «کل یوم لا یعصى الله تعالى فیه فهو یوم عید» و این فرمایش امیرمومنان(ع) اشاره به این موضوع دارد که روز ترک گناه، روز پیروزى و پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.
از سوید بن عفله نقل شده است که گفت: در روز عید بر امیرالمومنین(ع) وارد شدم و دیدم که نزد حضرت نان گندم و خطیفه (نان شیرمال) و ملبنه (حلوا شکرى) است. پس به آن حضرت عرض کردم:
روز عید و خطیفه؟! حضرت فرمود: «انما هذا لمن عید من غفرله»؛ این عید کسى است که آمرزیده شده است.
در خبر است: چیزى به رسم هدیه نوروزى خدمت امیرالمومنین(ع) تقدیم شد، حضرت پرسید: این چیست؟ عرض کردند: یا امیرالمومنین! امروز نوروز است. فرمود: هر روز را براى ما نوروز سازید.
عید نوروز از منظر امام صادق(ع) امام صادق(ع) به یکى از اصحابش به نام معلى بن خنیس در باره عید نوروز فرمود: «ان یوم النیروز هوالیوم الذى اخذ فیه النبى(ص) لامیرالمومنین(ع) العهد بغدیرخم... و هوالیوم الذى ظفرفیه باهل النهروان... و هوالیوم الذى یظفرفیه قائمنا اهل البیت» .
نوروز، روزى است که پیامبراکرم (ص) در غدیرخم براى ولایت امیرالمومنین(ع) از مردم پیمان گرفت؛ روزى است که آن حضرت برخوراج نهروان پیروز شد و روزى است که قائم ما اهل بیت(علیهم السلام) ظهور خواهد کرد.
امام کاظم(ع) و جلوس عید نوروز از آنجایى که عید نوروز ریشه در سنتهاى ما ایرانى ها دارد و این موضوع به زمانهاى بسیار دور برمى گردد، پس از اسلام، بنا به نوشته مورخین، با اندک تغییراتى که در آن به عمل آمده است، تاکنون در بین ایرانیان جاودانه است، بنابراین در صدر اسلام ایرانى هایى که در مرکز خلافت به سر مى بردند، طبق سنت ملى شان به این عید پاى بند بودند و هدایاى نوروزى را براى سلاطین خود مى بردند. پس ازامویان، عباسیان مورد توجه بعضى از مردم بودند و ایرانى ها با مراجعه به دربار آنها، هدایایى را به آنها تقدیم مى کردند.
در بحارالانوار روایت ذیل آمده است: «ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر (ع) بالجلوس للتهنیه فى یوم النیروز و قبض ما یحمل الیه...». منصور دومین خلیفه عباسى به امام کاظم(ع) پیشنهاد کرد عید نوروز جلوس نماید تا مردم نوروز را به او تبریک گویند و هدایاى آنها را دریافت نماید... و امام(ع) با اکراه پذیرفت.
بنابراین عید نوروز مانند بسیارى از سنتهاى ملى که با شئون اسلامى مخالفتى نداشته است، پس از اسلام درمیان ایرانیان باقى مانده است.
نوروز از نظر دانشوران اسلامى سیدبن طاووس (یکى از دانشمندان بزرگ شیعه است.) که در باره نوروز مى نویسد: هنگامى که آغاز آفرینش جهان هستى در مثل چنین روزى است، شایسته است این روز به عنوان روز عید و شادى تلقى گردد.
ابن فهد حلى در این زمینه مى نویسد: «یوم النیروز، یوم جلیل القدر»، نوروز، روزى گرانمایه و با منزلت است.
حضرت امام(ره) به مناسبت عید نوروز هرسال پیامى داشت و در دیوان شعرش، ابیاتى ویژه درباره عید نوروز سروده است که در پى خواهد آمد.
و مقام معظم رهبرى در پیام نوروزى سال 1369 شمسى فرمودند: «تحویل سال جدید شمسى که مصادف با نوعى تحول در عالم طبیعت مى باشد، فرصتى است براى این که انسان به تحول درونى و به اصلاح امور روحى، معنوى و مادى خود بپردازد، ایجاد تحول کار خداست... اما ما موظفیم که براى این تحول در درون خود، در زندگى خود و در جهان اقدام کرده وهمت و تلاش به عمل آوریم.»
سید عباس رفیعى پور علوى علوى
|