سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  عشق یعنی انتظار منتظر
[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدهای وبلاگ
319232
بازدیدهای امروز وبلاگ
30
بازدیدهای دیروز وبلاگ
109
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
عشق یعنی انتظار منتظر
لیلا شیدا
مدعی شیداییم، اما تا شیدا شدن فاصله بسیار است
لوگوی وبلاگ
عشق یعنی انتظار منتظر
فهرست موضوعی یادداشت ها
مذهبی .
بایگانی
در نکوهش غیبت
مهمانی سلطان عشق
پیوندهای روزانه

بنت الزهرا [319]
یاس نبی [252]
ماه بنی هاشم [374]
پرواز بی انتها [275]
فاطمیون [288]
نور الانوار [281]
برادرم محسن [345]
[آرشیو(7)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
غریب آشنا
سایت چهارسو

لوگوی دوستان


























موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن السلام علیک یا اباعبدالله پنج شنبه 85 دی 28  ساعت 1:5 عصر

خواب دیدم خواب دیدم مرده‏ام**خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود**وای قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت**قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
بالش زیر سرم از سنگ بود**غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

هر که آمد پیش حرفی راند و رفت**سوره حمدی برایم خواند و رفت


ناله می کردم ولیکن بی‏جواب**تشنه بودم در پی یک جرعه آب
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست**آن یکی فریاد زد رب تو کیست
ای گنه کار سیه دل،بسته پر**نام اربابان خود یک یک ببر
گفتنم عمر خودت کردی تباه**نامه اعمال خود کردی سیاه
ناامید از هر کجا و دل فکار**می کشیدندم به خفت سوی نار


ناگهان الطاف حق آغاز شد**از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان**نور پیشانیش فوق آسمان
صورتش خورشید بود و غرق نور**جام چشمانش پر از شرب طهور
گیسوانش شط پر جوش و خروش**در رکابش قدسیان حلقه بگوش
لب که نه،سرچشمه آب حیات**بین دستش کائنات و ممکنات


بر سرش دستمال سبزی بسته بود**بر دلم مهرش عجیب بنشسته بود
کی به زیبائی او گل میرسید**پیش او یوسف خجالت میکشید
در قدوم آن نگار مه جبین**از جلال حضرت حق آفرین
دو ملک سر را به زیر انداختند**بال خود را فرش راهش ساختند


غرق حیرت داشتم این زمزمه**آمده اینجا حسین فاطمه
صاحب روز قیامت آمده**گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمدمرا شرمنده کرد**مهربانانه به رویم خنده کرد
این که اینجا اینچنین تنها شده**کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است**گریه کرده بعد شیرش داده است


خویش را در سوز عشقم آب کرد**عکس من را بر دل خود قاب کرد
بار ها بر من محبت کرده است**سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است** چای ریز مجلس ما بوده است
اینکه در پیش شما گردیده بد**جسم و جانش بوی روضه می دهد


پرچم من را به دوشش می کشید**پا برهنه در عزایم می دودید
اسم من راز و نیازش بوده است**تربتم مهر و نمازش بوده است
اقتدا بر خواهرم زینب نمود**گاه می شد صورتش بهرم کبود
حرمت من را به دنیا پاس داشت**ارتباطی تنگ با عباس داشت
نذر عباسم به تن کرده کفن**روز تاسوعا شده سقای من


تا که دنیا بوده از من دم زده**او غذای روضه ام را هم زده
بارها لعن امیه کرده است**خویش را وقف رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم**با خود او را نزد زهرا می برم


هر چه باشد او برایم بنده است**او بسوزد صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود**باعث خوشحالی اعدا شود
در قیامت عطر بویش می دهم**پیش مردم آبرویش می دهم
باز بالاتر به روز سرنوشت**میشود همسایه من در بهشت
آری آری هر که پا بست من است**نامه اعمال او دست من است

 

 

 


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نفس اماره
نمیدانی چه لذتی دارد این حجاب !
خنده دار ترین ها !!!
خواهشا تا آخرش بخون
دلم از دست همه گرفته...
آقا، ما اهل کوفه هستیم!
دل به دل راه داره
چت با خدا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ