سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  عشق یعنی انتظار منتظر
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدهای وبلاگ
315085
بازدیدهای امروز وبلاگ
26
بازدیدهای دیروز وبلاگ
27
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
عشق یعنی انتظار منتظر
لیلا شیدا
مدعی شیداییم، اما تا شیدا شدن فاصله بسیار است
لوگوی وبلاگ
عشق یعنی انتظار منتظر
فهرست موضوعی یادداشت ها
مذهبی .
بایگانی
در نکوهش غیبت
مهمانی سلطان عشق
پیوندهای روزانه

بنت الزهرا [319]
یاس نبی [252]
ماه بنی هاشم [374]
پرواز بی انتها [275]
فاطمیون [288]
نور الانوار [269]
برادرم محسن [345]
[آرشیو(7)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
غریب آشنا
سایت چهارسو

لوگوی دوستان


























موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن خواهی نشوی رسوا... یکشنبه 86 فروردین 26  ساعت 10:31 صبح

ما سه رقم جوان داریم؛ یک جوان هست که توی جامعه فاسد آب می شود یک شعر است که نصفش را من می خوانم نصف دیگر را همه با هم بخوانید ایرانی‏ها همه حفظ هستند معمولاً... خواهی نشوی رسوا ... این از شعرهای غلط این است متاسفانه توی فرهنگ ما هم آمده است. اگر یک کشتی صد تا مسافر دارد ،کشتی نقص فنی پیدا کرد کشتی غرق شد نود و هشت تا از مسافرها چون شنا بلد نبودند غرق شدند دو تا شنا بلد هستند بگویند نود و هشت تا غرق شدند ما دو تا هم که شنا بلد هستیم، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، بیا ما دو تا هم غرق شویم...  اسلام همه جا تابع اکثریت نیست اگر توی یک اتاقی پنج نفر سیگاری هستند یک نفر سیگار نمی کشد یک نفر برود بیرون یا پنج تا بروند بیرون؟ باید پنج نفر بروند بیرون اینطور نیست که ما اکثراً سیگاری هستیم، حق با هوای سالم است شما که می خواهید هوا را دودی کنید بروید بیرون. شب مثلاً یک نفر می خواهد بخوابد پنج نفر می خواهند صحبت کنند آن یک نفر برود بیرون یا آن پنج نفر؟ آن پنج نفر باید بروند بیرون چون شب مال خوابیدن است. توی خوابگاه دانشجو نباید بگوید بابا تو دلت می خواهد بخواب به ما چه؟ آقا شب مال خوابیدن است شما مزاحم ما هستید اینجا اکثریت نیست.


همه جا اکثریت ارزش نیست همرنگ جماعت شدن ارزش نیست وگرنه ما خواسته باشیم همرنگ جماعت شویم پیغمبر اسلام نبود چون پیغمبر در مکه بود، مکه همه بت پرست بودند، پیغمبر می گفت، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! حضرت ابراهیم به جای اینکه بت ها را بشکند، خودش هم بت پرست بشود. مردم ایران می گفتند، جاوید شاه جاوید شاه، امام خمینی بگوید؛ خواهی نشوی رسوا ما هم بگویم جاوید شاه! اصلا این حرف بسیار حرف غلطی است.

 

یک آیه توی قرآن داریم که می‏گوید، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، آیه اش این است روز قیامت اهل بهشت از اهل جهنم می پرسند «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ» المدثر/42 چرا جهنمی هستید؟ گفتند والله به چهار دلیل یکی گفتیم خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو؛ آیه اش این است «وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ» المدثر/45 یعنی هر جوری می زدند ما هم همان جوری می رقصیدیم من غصه می خورم توی بعضی از عروسی ها به یک خانم می گویند خانم تلفن با شما کار دارد، فوری از جلسه بلند می شود می گوید، بفرمائید به یک خانم می گویند بچه ات رفت ممکن است بیفتد توی حوض، فوری می دود ممکن است توی یک عروسی مردانه یا زنانه ده دفعه افرادی به دلایلی از جلسه بلند بشوند اما تا نماز می شود می گویند ببین تا برویم نماز بخوانیم جلسه به هم می خورد پس چطور اگر تلفن با شما کار داشت جلسه به هم نمی خورد ما یک مقدار مشکل ایمانی مان کم رنگ است خواهی نشوی رسوا... پس یک دسته از جوانها توی جامعه فاسد حل می شوند.

 


یک دسته داریم که توی جامعه فاسد خودشان را حفظ می کنند آنها کی هستند؟ اصحاب کهف، دیشب یک خاطره ای یکی از دوستان می گفت عجیب بود، می گفت رضا شاه پدر محمد رضا که آمد گفت بی حجابی اجباری است همه بازاری‏های کاشان حالا همه شهرها را نمی دانم، باید خانم‏هایشان را بی حجاب بیاورند، می‏گفت یکی از بازاریها که متدین بود، سرّاج بود، سرّاج که می دانید چه شغلی است؟ پارچه فروش نه، زین اسب و کیف و کارهای چرمی می کند، این آقا اینقدر آدم خوبی بود که خدا رحمتش کند همه بازاری‏های کاشان پشت سرش نماز می خواندند مثلاً شلاق درست نمی کرد، می گفت می ترسم آن‏که می‏خرد یک بار به یک حیوان به ناحق بزند! وقتی گفتند بلند شو، بلند شد سرقفلی نگرفت گفت، من مغازه اجاره کرده ام! رفت توی خانه نشست آنوقت دوستانش کمک کردند یک مغازه برایش گرفتند، خیلی آدم خوبی بود می گفت به ما گفتند که خانمت را بی حجاب بیاور، عجب! ما یک عمری دین داشتیم چرا این رقمی انجام بدهیم؟ می گفت هفت هشت نفر شدیم گفتیم برویم پیش یک آقایی استخاره کنیم که ما چی کنیم. می گفت هفت نفر پیش هفت تا آقا استخاره کردند یک آیه آمد و آن این بود که اصحاب گفتند حالا که دنیا دارد فاسد می شود همه بت پرست هستند «فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ» الکهف/16 بروید توی غار خدا یک فرجی را می رساند! ما فهمیدیم که باید از کاشان برویم بیرون توی یک روستا یا بیابانی... رفتیم تا بالاخره آن فشارهای پهلوی کم شد و ما برگشتیم.


گاهی وقتها انسان لازم است که از مدرسه بیرون برود از این شهر برود بیرون شغلش را عوض کند لباسش را عوض کند من اینجا باشم گناه می کنم بروم جایی دیگر من بغل این باشم گناه می کنم جایم را عوض کنم پس یک عده جوان داریم توی جامعه آب می شوند مثل آب هستند، شل هستند، آبی که شل است توی هر ظرفی ریختی همان شکلی می شود هوایی که شل است توی هر ظرفی بود همان شکل می شود بعضی جوانها مثل اصحاب کهف هستند مثل طلا، طلا توی هر حوضی بیندازی طلاست. بعضی جوانها جامعه را عوض می کنند «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ» الأنبیاء/60 شما که جوان هستید یا نوجوان، رفیق های شما در شما اثر می گذارند که گفت بیا برویم این فیلم را ببینیم،‍ سیگاری بکشیم، اگر رفیق هایت در تو اثر گذاشتند پیداست که شل هستی اگر گفتی آقا تو می خواهی سیگار بکشی، بکش من نمی کشم تو حرف زشت زدی من حرف نمی زنم.

 

حضرت آدم دو تا پسر داشت؛ هابیل و قابیل. گفت، می‏کشمت گفت، تو بکش من دست به روی تو دراز نمی کنم «لَئِنْ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِی إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ» المائدة/28 اگر تو دست را به سوی من دراز کنی و بخواهی که من را بکشی... تو فحش بده من نمی دهم، تو این فیلم را ببین من نمی بینم، این معلوم می شود که اصحاب کهف هستی، بعضی ها نه، از نوجوانی کودتاچی هستند یعنی از توی خانه هم اثر می گذارد، توی مسجد، توی بسیج، توی کلاس، اصلاً یک جوری رفتار می کند که باقی ها را تحث تاثیر قرار می دهد این امام است.


سه رقم جوان داریم، شل، میزان، امام؛ گاهی یک دختر توی خانه امام است دختر کوچولو، دختری آمد به مادرش گفت، مامانی می شود من با تو چند جمله صحبت کنم؟ گفت بگو عزیزم، گفت من را دوست داری؟ گفت بله همــه جان من تو هستی، گفت مامانی بابا و داداش را دوست داری، هی گفت و گفت آخرش گفت، مامانی خدا را دوست داری؟ گفت بله خدا را دوست دارم، گفت تو ما را دوست داری با ما حرف می زنی بابا را دوست داری با بابا حرف می زنی، چطور خدا را دوست داری و با خدا حرف نمی زنی؟ تو چطور خدا را دوست داری؟ مادر فکر کرد و گفت چشم می خوانم! یعنی این بچه می شود امام مادرش، امام لازم نیست حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) باشد هر یک از شما توی خانه می توانید امام باشید اگر می خواهید در آینده ببینید که امام هستید یا نه ببینید آثار امامت در شما هست یا نه، یکوقت مثلاً فیلم خوشمزه است پای فیلم می نشینی هی نگاه به فیلم می کنی یک خورده هم کتاب می خوانی شب امتحان هم هست بلژیک دارد به اتریش گل می زند بالاخره فیلم به علم تو ضربه زد به جوانی تو ضربه زد اگر فیلم به تو ضربه زد شل هستی اگر گفتی امشب که شب امتحان است هر فیلمی هر چقدر هم زیبا باشد من نمی بینم علم مهمتر است گاهی وقتها ممکن است... شما اگر یک گردو گرفتی حاضری با کتابت بشکنی؟ بابا با کتاب بشکنی ممکن است بخوری اما این رشد آینده ات است این گردو لحظه ای است چقدر آدم باید غافل باشد که ابدیت خودش را فدای یک لحظه کند آدم گردو را که با کتاب نمی شکند.


اگر راهپیمایی راه انداختی، جوانهای ایران یک راهپیمایی راه بیندازند ایامی که بچه ها امتحان می دهند تلویزیون فیلم های پرنشاط گذاشت، یک شب تلویزیون فیلم های پرنشاط بگذارد یکوقت می بینی یکی دو میلیون بچه در امتحانات شکست خوردند زحمات آموزش و پرورش، معلم، آزمایشگاه، بودجه، بخش عظیمی از پول مملکت دست آموزش و پرورش است چون حدود بیست میلیون بچه هست حدود یک میلیون معلم هست آنوقت این فیلم همه را هوا می کند آقا راهپیمایی می کنیم علیه صدا و سیما ما تقاضا می کنیم شب هایی که بچه ها امتحان دارند این فیلم ها را پخش نکنند اگر راهپیمایی کردید صدا و سیما را تغییر دادید معلوم می شود امام هستید پس اگر صدا و سیما شما را ضربه فنی کرد، معلوم می شود که شل هستی اگر رفتی اتاق دیگر موقعی که او فیلم داد میزان هستی اگر تو صدا و سیما را عوض کردی امام هستی، حالا امتحان کنیم شما خواهرت را نماز خوان کردی، شما روی حجاب خواهرت اثر گذاشتی، شما به درس خواهرت کمک کردی، یکوقت به بنده گفتند شهردار باید چه شرایطی داشته باشد، دکترای شهرداری داشته باشد، مدیریت شهری خوانده باشد، مهندسی داشته باشد، گفتم ببین آقا همه اینهایی که می گویی درست است اما اگر شما خواسته باشی شهردار تعیین کنی یک پوست خیار بینداز دم در دانشگاه برو آنطرف خیابان توی پیکان دید بزن هر دانشجویی که پوست خیار را دید با نوک پایش کنار زد آن شهردار است چون کسی که می خواهد شهر را تمیز کند آثار توی شصت پایش باید باشد این دانشجویی که پوست خیار می بیند رد می شود این اگر دکترای شهری هم بخواند این شهردار خوبی نیست چون نژادش نژاد نظافتی و نژاد خدماتی نیست.


پیغمبرِ ما سه سال داشت مربی اش یک چیزی به سینه اش آویزان کرد گفت این چیه؟ گفت این را آویزان کرده ام که تو را حفظ کند، فوری کند و دور انداخت گفت، حافظ من خداست آن کسی که می خواهد بت ها را بشکند! آثار بت شکنی در سه سالگی در او هست من الان شما را نمی شناسم آثار بزرگی توی خودتان دیده اید یعنی شده بغل دستی شما خودنویس نداشته باشد خودنویست را به او بدهی؟ شده وقتی می روی نان بگیری می بینی یک پیرزنی همسایه تان هست پایش درد می کند، می گویی حالا که ما می رویم نان بگیریم یکی هم برای این می گیریم یا می گویی به من چه؟ ما همینطور که از طبقه سوم زباله را داریم می آوریم طبقه دومی نمی تواند کیسه زباله او را هم بیاوریم مگر من نوکرشم؟ چشمش کور خودش بیاورد اگر واقعاً آثار خدمت رسانی... ماشین افتاد توی جوب غصه ات شد خیلی راحت می توانید خودتان را متر کنید که آیا به درد رهبری می خورید، سوزی دارید، شوری دارید....

خدا به موسی (علیه السلام) می گوید، موسی می دانی چرا تو را پیغمبر کردم؟ گفت نه، فرمود تو وقتی توی جامعه راه می رفتی یک سوزی داشتی که آن سوز در دیگران نبود. آقا سوار موتور شده خانمش هم پشت سرش است این چادره هی باد به آن می خورد ممکن است چادر برود روی پرهای موتور این خانم سرنگون شود، می گویی بابا به او بگوییم ول کن بابا! می افتد چشمش بیدار می شود! اصلاً برایش فرقی نمی کند که زن مردم بیفتد ممکن است زن جوان است حامله است آخر یک خانواده نابود بشوند ول کن بابا اصلاً هیچ غصه نمی خورد که این زن از موتور پرت شود اصلاً غصه نمی خورد که هیچ، می خندد، گاهی وقتها کسی می افتد می خندد اصلاً همچین می خندیم که یک نفر افتاد یعنی از افتادن مردم لذت می بریم، خوب این هرگز رهبر نمی شود خدا به موسی گفت، موسی می دانی که چرا توی مردم تو را رهبر کردم؟ می گوید در تو یک سوزی بودکه در دیگران نبود آن کسی که درسش ضعیف است کمکش کن از طبقه چهارم پائین می آیی کیسه زباله طبقه دوم را هم بیاور به او سلام کن، ماشین او را هول بده، جلوی پایت پوست خیار دیدی با پایت کنار بزن اگر از مخ تا شصت پا خدمت بود و سوز این هم نه برای اینکه توی انتخابات رأی بیاوری آخر گاهی وقتها انتخابات می شود می گویند مردم قهرمان این می خواهد رأی جمع کند در عمرش نه توی این روستا آمده نه کار خیرش به مردم رسیده حالا خودش را کاندیدا کرده و دلسوز شده آن دلسوزهای فصلی خیلی دل نمی سوزانند اینها دلسوز فصلی هستند خدا به ایمان فصلی هم می گوید ارزش ندارد.


خدا توی قرآن می گوید، بعضی ها ایمانشان فصلی است «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ» وقتی سوار کشتی می شوند می بینند دارند غرق می شوند و موج آمده «دَعَوْا اللَّهَ» می گویند یا الله مثل صلواتهایی است که خانم های فکلی پشت دانشگاه می فرستند دخترش رفته کنکور اللهم صل علی محمد و آل محمد یک زیارت عاشورایی می خواند پشت سر دانشگاه این برای اینکه دخترش توی دانشگاه قبول شود! قرآن می گوید اینهایی که در یک لحظه وقتی اتاق زاو می رود زیر عمل جراحی می رود ماشینش توی دره می افتد دارد ورشکست می شود آنهایی که توی گیر می گویند یا الله آنها یا الله شان خیلی ارزش ندارد قرآن می فرماید «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» العنکبوت/65 غافل می شود.


مأخذ: سایت آیت‏الله قرائتی


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نفس اماره
نمیدانی چه لذتی دارد این حجاب !
خنده دار ترین ها !!!
خواهشا تا آخرش بخون
دلم از دست همه گرفته...
آقا، ما اهل کوفه هستیم!
دل به دل راه داره
چت با خدا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ